کربلا یعنی .....
زنگ اشتر ساز ماتم می زند
شعله ور هستی و عالم میزند
در صدای زنگ او ساز بلا
صحبت از ماه غم و کرببلا
هیچ می دانی که با رنج و غمم
از کدامین کربلا گویم سخن
گوش کن تا باقی از آ ن وا کنم
کربلای عشق را معنا کنم
کربلا یعنی تولی داشتن
مهر حیدر عشق زهرا داشتن
کربلا یعنی تبری شدید
از پلیدی های دوران و یزید
کربلا یعنی اطاعت از امام
گه به حکم او نشستن گه قیام
کربلا یعنی که یار رهبری
از حسین عصر خود فرمانبری
کربلا یعنی تحول در وجود
جامه ی زهد و حیا در تار و پود
کربلا یعنی به حق واصل شدن
یار حق و دشمن باطل شدن
کربلا یعنی بیا جانانه شو
گرد شمع عشق حق پروانه شو
کربلا یعنی کتاب عشق حق
از الف تا یای او سرمشق حق
کربلا یعنی که آن زیبا نماز
روی بر درگاه رب بی نیاز
کربلا یعنی که خون آب وضو
با خدا بی واسطه در گفتگو
کربلا یعنی همیشه مکتبی
تو حسینی ، خواهر تو زینبی
کربلا یعنی سراپا جان شدن
در منای عاشقی قربان شدن
کربلا یعنی سر و جان باختن
پل به محراب شرافت ساختن
کربلا یعنی که عاشورای خون
موسم انا علیه راجعون
کربلا یعنی گل احمر شدن
روی دست باغبان پرپر شدن
کربلا یعنی هم آغوش عجل
تلخی مرگش نکوتر از عسل
کربلا یعنی بهار تشنگی
شعله ور دل از شرار تشنگی
کربلا یعنی چو گل افروختن
پیش آب از تشنه کامی سوختن
کربلا یعنی که در دریای آب
تشنه اما آب کردن را جواب
کربلا یعنی فغان و زمزمه
خنجر و حنجر نگاه فاطمه
کلمات کلیدی :