معجزه ی گلوی خونین ..../
دلم می خواست دوباره نخل های بی سر رو ببینم ... /
دلم می خواست دوباره عطر حریم یاس به مشامم بخوره ... /
دلم می خواست تو آسمونش پر بزنم و تا می تونم بالا و بالا برم ... /
دلم می خواست از پشت سیم خار ها نیم نگاهی هم به نیم تنه ی خمپاره ها کنم ... /
دلم می خواست اینقدر صورتم رو به خاک های پر از بوی لاله بما لم که با اشک هام مجسمه ی محبت رو بسازم ... /
دلم می خواست ... /
و و و .../
دل من اگر حال و هوای سفر کرببلا دارد چه کنم *
عاشق عشق حسین است و ز خود بیزار است چه کنم *
خیلی گرم بود . هم هوا و هم صحنه ی کارزار عراقی ها بعد از اینکه تونسته بودن مقاومت بچه ها رو تو محور سمت راست ما بشکنن .
جونی تازه گرفه بودن وبه نفوذ کردن توی خط امیدوار بودن ......./
اما بچه ها انصافا ترسی نداشتن و مردونه می جنگیدن ..../
آسمون و زمین پر بود از صدای تیر و تیر بار و توپ و تر کش . هر از گاهی فریاد الله اکبر بچه ها خبر از انفجار تانکی می داد که توی نخلستان در حال پیشروی بود .
همه دوست داشتن این صدا بیشتر شنیده بشه . اما هر چند لحظه یه بار فریاد بچه ها به گوش می رسید که
امدادگر ، امداد گر ، وخبر از به خون نشستن عزیزی می داد . و هاله ای از غم به صورت بچه ها می نشست .
تقریبا ً آفتاب وسط آسمون بود. دشمن هر چه داشت رو کرد و از هوا و زمین خط ما رو که توسط تانک هاشون ضعیف شده بود تحت فشار قرار می داد .
به گونه ای که کسی جرئت نمی کرد سر راست کنه و تیر اندازی کنه ..../
خط کپ کرده بود و دشمن با کوهی از آهن به سمت ما حرکت می کرد . به راحتی صدای شنی های تانک رو می شنیدم . نفس ها تو سینه حبس شده بود . یکی می بایست به این وضع خاتمه می داد .
همه نفس های در سینه و ضربان قلب ها در انتظار جرقه ای بود تا به فریاد بلندی تبدیل بشه که ناگهان فریاد الله اکبر یک بسیجی سکوت در هیاهو را شکست و همه ی نگاه ها رو به سمت خودش جلب کرد .
حدود چهل سال با اندامی متوازن . تمام قد روی خاکریز ایستاده بود. چون پرچمی در وزش باد تنها گیسوانش به حرکت در می آمد اما پاهایش محکم و استوار بر جا مانده بود .
اولین آرپیجی رو شلیک کرد . دومی و سومی هم همین طور . عراقی ها باور شون نمی شد و حالا اونا بودن که برا ی لحظه ای کپ کرده بودن . تانک های عراقی به آتش کشیده می شدن ....../
تیر یه عراقی نامرد دهانش رو هدف قرار داده بود و خون راه بر فریاد الله اکبر جواد بسته بود .
الله اکبر الله اکبر ، الله اکبر معجزه کرد .
آن روز فهمیدم که الله اکبر معجزه می کند اما نه از هر گلویی از گلوی خونین .
التماس دعا ...
کلمات کلیدی :