مخ رمضون ؟!
. فصل مخ چینی اینبار ته رمضان .
پارسال نبودیم
امسال شد و قرعه خورد ورفتیم
پدرم نبود و الا قصه،قصه پارسال بود
دلیل هم این بود که زیر کار در برو شده بودیم یه مدت
مخ همان نخل
به زبان مبارک جنوبی
شایدم واقعاً مخ همان مخ باشد برای ما ز آنکه خرما مخ را میسازد و نه میسوزد
مخ، همراه با ضمه به روی میم
اَه ه ه ه ه زیادی دیباچه چینی کردم
اما اصل
عادت ما شده هر جا که قدوم و کف پا را محکم نهیم،داستان سازی هم به خرج دهیم
نی برای وراجی و حرف شویی
که برای نتیجه و هدف و شاید هم بیان کمبود ها و هم کاستی های خودی و بلکم دردهای ملت
هاااااااا
بگذارید اندکی هم توضیحی اجمالی دهیم به روی مراحل چینش و برداشت مخ و سپس با همان لهجه هم گپی میزنیم
خل و خلاصه عرض کنم، یکی بالا میرود و یکی از پایین می پاید به قول خودمان زنبیل میبندد
بالارونده مردی ست که اگر پر زل و زور نباشد نمیشود که بشود
پایینی هم یکی باشد که هر چه هم فحش بخورد ناراحت نشود چرا که احتمال خطا و ارور در این برهه زیاد است
چه میدانم مثلاً عروه الوثقی را کج و معوج ببندد یا همان عروه را که گرند علیه رحمه باشد به صراط مستقیم نبرد و زنبیل از ارتفاع آن مخ دیلاق و زشت بیفتد
در همین قسمت برنامه هست که فریاد از پی فریاد ها و چه فحش ها که سر آن بیچاره بند بسته نزول نمیکند
و اینها تازه امور سر مخی است
بماند بقیه الامور ...
خب زبون بازی بسه
امروز توی باغمون که همون نخلستون باشه خیلی نتیجه گرفتم
و فهمیدم عجب این همه ما ادعا داریم ببین کجا کوتاهی داریم میکنیم
خود حقیر رو عرض میکنم
یه جوون بود
25 ساله
بالای نخل که می رفت بسم الله
گفت آب خنک برام بیار
گفت یا حسین
مخای بلند رو که میزد
یا ابالفضل
اما گله هم داشت
از سیاست چه ها که نمیدانست
گل حرفاش بوی خوبی داشت
به دهن خودمون گفت " آدم قوم وخویش باید پی هم برن و بیان پی هم نشس و برخاس کنن کار همدیه ی رو بندازن "
" قوم خویش باید به هم کمک کنن با هم بشینن همدیگه رو ببینن مشکل همو حل کنن "
حالا ما چه میکنیم
آبمیوه و دلستر و انواع نوشیدنی های صهیونیستی میخوریم دریغ از یه یا حسین
ابالفضلامونم بیشتر محرم و توسینه زدنه
صله رحم هم که اغلب قطع قطع
میخوام ادبیش کنم
برداشت ما خونواده سادات شد آخر رمضان
تو عید فطر
مثه برداشت رمضون، دیدن یه ماه زحمت
زحمت یه ماه که آخرش خوب باشه برامون
برداشت خرما
نخلستونی که آفتاب خوردس
رمضونی که ما هم توش آفتاب خوردیم و جهاد بود به قول حضرت
وقتی به پاهام که با وجود کفش پوشیدنم خارشتر میخورد و من آه
یادمه گناهام میفتاد
میگه " در ره مکه ... و.. حافظا / سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور"
توباغ عرق می ریختیم، تو رمضون هم عرق می ریختیم
این برای برداشت خرمامون، اون برای برداشت روزه هامون و اعمالمون
بند خوب بستن برای رسیدن زنبیل به بالا و خرما به پایین
جمع کردن خرمای زیر مخ
دانستن اینکه خرمای این مخ چیده شود یا نه
جمع و جورکردن پیش های اضافی (پیش : برگ نخل)
قشنگتر از همه پر بودن زمین نخلستان از خار مغیلان و چه تیز بودن و آبدار
خودتان مقایسه کنید !
با گناه، با ثواب، با تلاش، با رمضان، با عید
دنیا از این اقتباس ها پره
/ یکی از نخل هایمان را چیده بودند/ خرما یی نداشت / و مادرم به نخل می نگریست /
/ جوان گفت خرماها را میدانم که دزدیده به زور برمیگردانمش / مادرم گفت نه! کوتاهی ماست کوتاهی ماست کوتاهی ماست /
خرماهای رمضانمان را خدا کند نبرده باشند
و نیازی به زور هم نباشد
این نخل چه درخت عجیبی است . عین آدم است . نفر . عین آدم است . در زاد و در نزدیکی نروماده اش .
نخل را چه به انسان ؟
هدف چه بوده و چرا نخل ؟
؟
؟
کلمات کلیدی : مخ، نخل، رمضون، خار، تشنه، حسین