ارسالکننده : سید محمد در : 87/4/19 2:49 عصر
هسته ای در میان و پیرامونش سیاره هایی پروانه وار در گردش
دنیایی از حرکت ، تکاپو و تلاش
در حال شدن ، در جستجو
منظومه ای بزرگ ، نامش کهکشان
با انبوهی از منظومه ها
هر منظومه ، هسته ای در میان و پیرامونش سیاره هایی
پروانه وار در گردش
دنیایی از حرکت ، تکاپو و تلاش
در حال شدن ، در جستجو
منظومه ی شمسی ، عضوی از کهکشان راه شیری
اگر نوری از آخرین کهکشان شناخته شده هم اکنون به وسی زمین حرکت کند ، حدود ده میلیارد سال می گذرد تا به ما برسد
آن روز کجاییم ؟
کهکشان در حرکت
منظومه ها در جستجو
ستاره ها در پویش
سیاره ها در تکاپو
و جهان در حال شدن
و زمین ، در گوشه ای از کهکشان ، با سنگ ها ، خاک ها ، گیاهان ، حیوان ها و انسان ، در تلاش
در حال رفتن ،
به هر چه می نگری ، روز بعد ، نه ، لحظه ای بعد به گونه ی دیگر است ، حالی دیگر یافته است ،
هر چیزی برای رفتن آمده ، از ماندن می هراسد ،
در ماندن نابودی می بیند و در ایستایی ، مرگ !
چون می رود هست ، هست برای اینکه برود ،
به کجا ؟
همه چیز رودی شتابان ، نه مردابی ساکن . سکوت ، قرار و آرام معنا ندارد .
اگر خوب گوش دهی ، ترنم جاری جهان را می شنوی ؛
اگر خوب چشم باز کنی قدم های شتابان رفتن را می بینی و اگر حسی قوی داشته باشی ، نسیم این جریان همواره را احساس می کنی که :
جهان یک شکفتن است .
آن قطره ی آب که بر صخره می چکد ،
این دانه که از زمین سر می زند ،
این ماهی که در دل دریا می رقصد ،
آن آفتاب که بر عالم می تابد ،
آن پرنده که در آسمان پرواز می کند ،
همه سرود رفتن سر داده اند ، می گویند می رویم تا بمانیم .
حتی آن گلی که در خزان پژمرده می شود ،
آن دانه ای که در خاک می روید ،
در رستخیزی جدید و تحولی دیگر ، می شکفند ، جان می گیرند
طلوع می کنند و از خاک بر می آیند .
جهان - از ذره های اتم تا کهکشان های بزرگ - می روند ،
به سوی او ، او که آنها را به سوی خود می خواند ،
او که باقی و جاودانه است .
او جهان را برای بقا و جاودانگی آفرید ، برای حیات !
برای زیبایی !
برای خود که عین حیات و زیبایی است !
آن روز که خدا اولین خشت بنای عالم را نهاد ،
گل آن را با محبت خود آمیخت
و چنین شد که تمام ذرات هستی رو به سوی می رود .
و آن روز که گل آدم را سرشت ،
به او میل به جاودانگی بخشید ، و خود جاودانه ترین بود ،
به او میل به زیبایی داد ، و خود زیبایی مطلق بود ،
و آن روز که آدم به زمین هبوط کرد ،
بنی آدم در هجر آن زیبایی وخیر وکمال ، بی قرار شد ،
و از آن هنگام ، درمیان بنی آدم ، آنان که حقیقت هجران را یافتند ؛ مشتاقانه ، بر در هستی می کوبند ، به امید لقای او و رسیدن به آستان او .
" گفت پیغمبر رکوع است وسجود / بر در حق کوفتن حلقه ی وجود"
و این چنین ، زندگی شدنی به سوی او گردید
و رفتنی تا بی نهایت ، تا مطلق ؛
و این گونه بود که حیات ، زیبایی و نشاط یافت و خوف و حزن واندوه و نگرانی رخت بربست .
دوست من !
جهان آهنگ او را دارد .
تصمیم تو چیست ؟
قدم در راه گذاشته ای ؟
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سید محمد در : 87/4/7 12:23 صبح
شامگاه هفتم تیر ماه سال 1360 ، شهید دکتر بهشتی - سرو سربلند بوستان جمهوری اسلامی - همراه 72 تن از فرزندان ملت
به جرم اسلام خواهی و حق طلبی و مبارزه با ظلم ، به وسیله ی دشمنان آزادی در خون خود غلطیدند .
نمی دونم راز این هفتاد و دو تن چیه ؟!
شهید بهشتی ، اون مرد بلند قامت و خوش سیما که خاطره ی نگاه های نافذ و لبخند هایش ، از ذهن و قلب ملت ایران پاک نشده و
نخواهد شد ، همه ی خوبی ها را تو خودش جمع کرده بود .
اون بود که با افکار و اندیشه های بر گرفته از اسلام ناب ، میدان داریرا از التقاط و انحطاط گرفته بود و خورشید وجودش زنگار ها و رسوب افکار انحرافی را می زدود .
او در فقه و اصول ، معارف اسلامی ، فلسفه ، عرفان ، اقتصاد ، روان شناسی و جامعه شناسی صاحب نظر بود و خبره ی خبره بود .
شهید بهشتی سال های متمادی از عمر خود را صرف بهره گیری از علوم اسلامی و مبارزه با ایستادگان در مقابل آزادی و استقلال کرد .
او سرشار از گرمای عشق بود و می گفت :
" عشق گرمادهنده و روشنی بخشنده به زندگی برای انسان برخوردار از شناخت اسلامی ،
عشقی ست دائم ، عشقی ست بی پایان و بی منتها ، عشقی ست که همیشه وجود داره و همیشه به زندگیش معنی میده . "
بهشتی از آن جهت مظلوم لقب گرفت که موجی از حسد و حسادت ، خشم و خشونت ، و دشمن و دشمنیت علیه او بود .
حال دیگر دشمنان تحمل وجود این عالم را نداشتند .
و کاملا دانسته بودند که تا زمانی که بهشتی نفس می کشد آنها نفسشان تنگ است .
از طرفی بهشتی کسی نبود که مقام و منزلت ، مسئولیت او را عوض کند . او از مردم بود و گشاده رو . ساده بود و مردمی .
شخصیتی جامع ، حلم ، متسلط بر اعصاب ، پر استعداد ، آینده نگر ، پر از نشاط روحی ، متعادل در روش و منش و محبوب در جمع مردم .
و این بود که منافقان و نو چه های آنها را به شدت آزار می داد .
نه تنها بهشتی ، نه تنها رجایی و باهنر ، نه تنها سید علی خامنه ای ،نه تنها آقای رفسنجانی ،
بلکه چندین تن از آزدای خواهان و مبارزان با ظلم بودند که حتی از آزار هم برای این پلیدان بدتر بودند .
......... ترور .......
ساواک قصد داشت آن شهید را ترور کند . ساواک از قصد تاثیر گذاری گسترده ی ایشان ، در سال 49 شایعه ی وهابی بودن
ایشان را مد نظر قرار داد و مطرح کرد .
اهل منافق بهشتی را خطری بالفعل برای حاکمیت ضد مردمی و ..... و باید آن را بایکوت کرد .
بهشتی ، صحیح تر بگویم شهید بهشتی بعد از انقلاب در ایجاد ارکان نظام و تنظیم قانون اساسی و سر و سامان دادن به نظام قضایی ،
نقش کلیدی ایفا کرد ، اما کینه ی معاندان ، مجال خدمت بیشتر را به شهید بهشتی نداد و او را از ملت گرفتند . نه تنها او بلکه 72 تن
دیگر . و اینجا بود که ترور شخصیت به ترور جسمیت تبدیل شد و بار دیگر و بار دیگر ما از عزیزانی را از دست دادیم که
ملت بخاطر وجود آنها زنده است .
امام خمینی (ره) در فقدان آن عزیز فرمودند : " بهشتی یک ملت بود برای ملت ما "
و به همین دلیل هم او را از ما گرفتند .
جنایت های ...
21 فروردین
.
.
12 اردیبهشت
.
.
3 خرداد
.
.
7 - 11 - 12 تیر
.
.
8 - 20 شهریور
.
.
23 مهر
.
.
15 - 20 - 27 آذر
.
.
و 24 فروردین ( حسینیه ی رهپویان وصال )
همه و همه از حوادث تلخی بود که بعد ها شیرینی را از کام منافقان گرفت .
و امروز ...
مقام معظم رهبری : " امروز نیز جوانان ما با روحیه و حماسه ای شور انگیز مهیای دفاع از دست آوردهای انقلاب اسلامیند . "
و بهشتی که در سال 1307 پا به عرصه ی وجود گذاشت ، در 7 تیر 60 جاودانه شد .
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سید محمد در : 87/4/4 1:14 صبح
شد دل من جای غصه ها بی تو مادر
رسول خدا گفت بهشت زیر پای توست بخواب مادر
برای همیشه قلبم فقط جای توست بخواب مادر
رفتی و من تنها ماندم
با غصه ها و غم ها ماندم
گر که تو را آزردم من
مادر حلالم کن
بعد از تو من بی پناهم
ای که بودی تکیه گاهم
خیز و بنگر اشک و آهم
مادر حلالم کن
Now im allow feel with so much shame Mother im lost with out U
U was the sun that bright on my day Mother im lost with out U
کلمات کلیدی :